خیال انگیزی،صحنه پردازی و به تصویر کشیدن معانی گوناگون یکی از جنبه های اعجاز و نیز از جمله رازهای جاذبه قرآن است.این هنر قرآنی،در توصیف صحنه های طبیعت،تبیین ارزش ها و ضد ارزش ها و پاکی ها و ناپاکی ها،قصه ها و داستان سرایی ها،طرح مثل ها و نیز در به تصویر کشیدن مراحلی از معاد و قیامت و حساب و کتاب،چنان کارآمد و مؤثر بوده است که آن را جنبه ای از سحر و افسون قرآن می دانند.آنچه قرآن از قول برخی از کفار نقل می کند،بیانگر همین حقیقت است.
)و قال الذین کفروا لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلکم تغلبون؛به این قرآن گوش ندهید و سخن لغو در آن اندازید؛شاید شما پیروز شوید).
این گفتار آنان از آنجا ناشی می گردد که تنها یک بار گوش دادن به ایات قرآن،برای تسلیم منکران، کافی بوده است،البته روشن است که درک صحیح از این همه لطافت ها و ظرافت های هنری قرآنی، تنها هنگامی میسر خواهد بود که انسان با ادبیات عرب و فنون معانی و بیان،آشنایی داشته،از نمایش و هنر و زیبایی و شعر نیز آگاه باشد،آن گاه می تواند با تدبر در ایات قرآنی و توجه به آن از زاویه هنری،اوج زیبایی و هنرمندی را در قرآن بیابد.
ناگفته پیداست که این بخش از وجوه اعجاز قرآن،تاکنون مورد غفلت دانشمندان و محققان علوم قرآنی واقع شده و جز افرادی معدود در عصر ما،این مطلب را بررسی و ارزیابی نکرده اند.در این مجال،نمونه هایی را از صحنه پردازی ها و داستان های قرآن کریم از کتاب «التصویر الغنّی فی القرآن»که با عنوان«آفرینش هنری در قرآن» ترجمه شده است،ذکر کنیم.به این امید که با توجه بیشتر دوستداران قرآن کریم در این زمینه و نیز محتوای ایات،اعجاز هنری قرآن بیش از پیش آشکار گردد.
سید قطب در بحث تصویر هنری می گوید:
قرآن در هر کجا که بخواهد غرضی را بیان،یا از معنای مجردی تعبیر،یا حالتی نفسانی،صفتی معنوی،نمونه ای انسانی یا حادثه یا ماجرا یا منظره ای از مناظر قیامت یا حالتی از حالات نعیم یا عذاب الیم را وصف کند،یا در مقام احتجاج و جدل مثلی بزند یا به طور مطلق،جدلی را عنوان کند،در همه جا تکیه بر واقع محسوس یا مخیل می نماید،منظور ما نیز از گفتن این مطلب که تصویر ابزار مناسب و مخصوص اسلوب قرآنی می باشد،همین است؛یعنی صرف آرایش و تزئین اسلوب نیست و به نحو تصادف نیز نیامده،بلکه یک قانون کلی و عام است که ما می توانیم از آن به «قاعده تصویر» تعبیر کنیم.
)و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع الاّ دعاء و نداءً؛ای پیامبر،حکایت تو در فراخوان این کافران به توحید،همچون حکایت چوپانی است که به گوسفندان خود با کلماتی نهیب می زند ولی آنها از کلمات او جز خواندن و آوایی نمی شنوند،اینان کر و لال و کورند،نه سخن سودمند را می شنوند و نه خود درست سخن می گویند و نه نشانه های حق را می نگرند؛از این رو،هیچ حقیقتی را در نمی یابند).(سوره بقره،ایه 171)
این تصویر نغز،جماعتی را در نظر ما مجسم می کند که دست انابت به امید اجابت پیش چیزهایی دراز کرده اند که کمال بی بصری و نهایت کری و گنگی خود آنها را می رساند،هم دعوت پوچ است و هم اجابت محال،او که خود گم است، چه کسی را رهبری کند؟
و باز تصویری دیگر:)و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخواناً و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین الله لکم ایاته لعلکم تهتدون؛همگان به ریسمان خدا در آویزید و پراکنده مشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید؛آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید،پس دل های شما را به هم پیوند داد تا از برکت لطفش برادران هم شوید و بر کنار حفره ای از آتش بودید و شما را از (خطر افتادن در) آن رهانید).
در تعبیر )کنتم علی شفا حفرة من النار) دقت کنید!چگونه حالت آنها را رقم می زند که بر لبه پرتگاه در شرف سقوط بودند.اگر نگارگری قادر بود،با الوان سحر آمیز و دست چیره خود این منظره را در قالب خط و رنگ درآورد،شاهکاری از نقاشی به شمار می رفت،ولی قرآن تنها با تعدادی کلمه این فکر(صحنه) را در ما القا می کند.دقیقه دیگری که در این تعبیر نهفته:هنگامی که آنها را بر لبه پرتگاه آتش برای شما مجسم می کند،به ناگاه فاصله ای میان آنها در آن زندگی کفر آمیز با حیات سرمد جدید قرار می دهد و فضل خود را بر آنان آشکار می گرداند و نقش اکسیر ایمان را در این قلب ماهیت عیان می نماید؛زیرا از عالم کفر تا یقین یک نفس است.
اینک به مناظر رستاخیز و تصاویر نعیم و جحیم نظری بیندازیم که از دیدگاه هنری بهره ای هر چه تمام تر دارند:
)یا ایها النّاس اتّقوا ربّکم إن زلزلة الساعة شیء عظیم.یوم ترونها تذهل کل مرضعة عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری و ما هم بسکاری و لکن عذاب الله شدید؛ای مردم،از پروردگار خود بترسید،چرا که زلزله آن ساعت امری هولناک است،روزی که ببینید هر مادر شیردهی آنکه را شیر می دهد،فرو گذارد و هر آبستنی،وضع حمل نماید و مردم را مست پنداری در حالی که مست نیستند، ولی عذاب خداست که شدید است).(سوره حج،ایات 1 و 2)
هول و هراس فوق،قابل اندازه گیری نیست و عظمت چنین روز هولناکی را فقط قرآن می تواند با افسون کلمات و ترکیب و تلفیق خاص خود القا نماید.هر ترجمه کلمه به کلمه ای نیز،چون خالی از موسیقی ویژه کتاب خداست،اثر اعجاز آمیز متن ایات را ندارد.
آنچه بیشتر جلب نظر می کند،تصاویر سه گانه مادران شیرده و زنان آبستنی است که از بیم، بچه می اندازند و حالت مست گونه مردم است که از ترس عذاب،مست به نظر می ایند.
ایات پایانی سوره دخان جایگاه نهایی دوزخیان و بهشتیان را چنان به تصویر می کشد که انسان، گویی خود را لحظه ای در محاصره مأموران الهی و زبانه های آتش احساس می نماید و در لحظه ای دیگر،«خود را همدوش با پارسایان در کنار بوستان ها و چشمه سارها می یابد».
منبع:مجله بشارت