یک بار یک نفر، تعدادی از قرآن های قطع کوچک را که تنها چند سوره قرآن در آن بود، آورده بود تا امام امضا کنند و برای رزمندگان جبهه، هدیه ببرد.
چون تعداد زیاد بود، گفتیم که این کار، وقت امام را می گیرد و باعث زحمت معظم له می شود. به همین دلیل، آن شخص اکتفا کرد که قرآن ها به دست امام برسد وبه اصطلاح، به دست امام تبرک شود! او گفت: همین که قرآن ها با دست امام لمس شده باشد، برای بچه های جبهه بسیار خوشحال کننده است.
ما هم قبول کردیم و قرآن ها را که در پاکت بزرگی بود، نزد امام بردیم. در آخر کار که می خواستیم از خدمت امام برگردیم، یکی از آقایان، پاکت را برداشت و به طرف دست حضرت امام برد.
چون گاهی نبات و امثال آن را برای تبرک می بردیم، معظم له مثل همیشه دستشان را جلو آوردند، ولی وقتی چشمشان به داخل پاکت افتاد، فرمودند: چیه؟ عرض شد قرآن های کوچک چند سوره ای است که خواسته اند برای جبهه تبّرک شود!
امام که همیشه حرکاتش کاملاً آرام و معتدل بود، ناگهان با شتاب و به طور بی سابقه ای دستشان را عقب کشیدند و با لحنی تند و عتاب آمیز فرمودند: «من قرآن را تبرک کنم؟ این چه کارهایی است می کنید؟»
منبع:مجله بشارت