چه قرآنی می خواند!
شهید عبدالحمید مؤمنی
پدر شهید می گوید: «از وقتی که به دنیا آمد، بچه ای سالم، ساکت و آرام بود و با بچه های دیگر تفاوت زیادی داشت. به هنگام دو سالگی، همیشه دور و بر پدربزرگش که اهل منبر بود، به اصطلاح می پلکید و ایشان را خیلی دوست می داشت و اغلب با ایشان بود. 2 الی 3 ساله بود که در جلسات قرائت قرآن می بردمش و خواندن قرآن را یاد گرفته بود. وقتی قرآن می خواند، همه با تعجب می گفتند: «چه قرآنی می خواند!»
در مواقعی که جلسات قرائت قرآن در منزل ما بود، برای حاضرین در جلسه چای می آورد، شبی که در منزل آقای رضایی دوره ی قرآن داشتیم، حاج آقا رضایی از شهید سؤال کرد و ایشان جواب داد. در همان جلسه، حاج آقا از یکی از بزرگسالان سؤالی کردند که نتوانست جواب بدهد؛ حاج آقا رضایی گفتند: «ببینید این کودک خردسال چقدر قشنگ به سؤالات پاسخ داد.»
وقتی هم که مدرسه می رفت، مکتب هم می رفت و همیشه هم به مسجد رفت و آمد داشت و زمانی که انقلاب شروع شد مدرسه ها، تعطیل شد، هر روز به راهپیمایی می رفت.