ابزار رایگان وبلاگ

آیا قسمتی از قرآن کلام پیامبر(صلی الله علیه و آله) است؟ :: .:وبلاگ قرآنی بیّنات:.

.:وبلاگ قرآنی بیّنات:.

تبلیغات
پونیشا :: نیروی کار مجازی وبلاگ قرآنی بینات ایجاد سایت
نوین پیام
  • ۱
  • ۰

پرسش: آیا درست است که قسمتی از قرآن وحی از طرف خداوند است و قسمتی از آن کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) است؟
پاسخ:
چنین عقیده‌ای وجود ندارد، بلکه چنین ادعاهایی وجود دارد که وظیفه تدوین، تنظیم و طرح آن به دکتر سروش سپرده شده است و مسئولیت ترویج و تبلیغ آن نیز بر عهده‌ی (به اصطلاح) روشنفکران – دگر اندیشان – قرائت جدیدی‌ها و ... سپرده شده است و البته در کنار اهل قلم و برخی از مطبوعات و سایت‌ها، عده‌ی قابل توجهی از اساتید دانشگاه‌ها، به ویژه در علوم انسانی و بالاخص در دانشگاه‌های آزاد نیز این رسالت را بر عهده گرفته و بسیار جدی دنبال می‌کنند.

بحث در این زمینه بسیار است، هر ادعایی باید جداگانه بررسی شود؛ صرف ادعا نیز قابل قبول نیست، بلکه باید ادله اقامه شود و آن دلایل نیز مورد مطالعه قرار گرفته و نقد شوند. مباحث نظری و اعتقادی را نمی‌شود با تبلیغ، جوّسازی، شانتاژ، فرافکنی و ...، به اثبات رساند. در هر حال بحث در این خصوص بسیار است، اما برای این که سبُکی این ادعای هدفدار معلوم شود، فقط به چند نکته اشاره می‌شود:

الف – از کجا فهمیدند که قرآن کریم، مخلوطی از وحی و سخنان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله است؟ آیا بخش وحیانی‌ این به آنها نیز وحی شده و یا توسط فرشتگان برای‌شان بازخوانی شده که فهمیدند مخلوط است؟

ب – مگر تمام قرآن به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نازل نشده و توسط ایشان به بقیه ابلاغ نگردیده است؟ مگر ایشان سخنان دیگری که تحت عنوان حدیث مطرح است را بیان ننموده است؟ پس ما از کجا فهمیدیم که کدام وحی است و کدام حدیث؟ غیر از بیان و تفکیک شخص ایشان، دلیل دیگری هم داریم؟ حال چطور تشخیص دادیم که برخی از فرازهای قرآن نیز وحی نیست؟

د –از کجا فهمیدند که درست همان فرازهای مۆثر در ساختار شخصیت فردی و اجتماعی و به ویژه سیاسی و حکومتی، مثل عصمت، وجوب اطاعت، تبعیت، الگوپذیری، ولایت و ...، وحی نیست؟!

چطور تشخیص دادند که مثلاً «‌إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ‌» وحی است یا خبر از معاد و امر به بندگی او وحی است، اما آیه تطهیر یا آیه 32 از سوره آل عمران که می‌فرماید: «قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ» وحی نیست؟ و چه کسی قابلیت و رسالت تشخیص آیات وحی و یا افزوده‌های آن را به آنان داده است؟ ملاک‌ تشخیص و تفکیک‌شان چیست؟
حالا مثلاً آقای سروش گفت: بخش عصمت و اطاعتش وحی نیست – سپس آقای دیگری گفت: به نظر من بخش طهارتش وحی نیست – آقا یا خانم دیگری گفت: به نظر من احکام جهادی و حکومتی‌اش وحی نیست – دیگر گفت: به نظرم اخبار بهشت و جهنمش وحی نیست و ...؛ چه باید کرد و چه می‌شود؟

ه – آیا وقتی در قالب کلمات، اصطلاحات و جملات (به اصطلاح فلسفی) بیان می‌کنند که الغیاذ بالله پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، سخنان خود را به نام وحی به مردم ابلاغ و القا کرده است، معنایش اهل معصیت کبیره خواندن ایشان و نیز العیاذ بالله مفتر خواندن ایشان نیست؟

پس خوب دقت شود که کجا را هدف گرفته‌اند و  دقت شود که بسیار فرق است بین «انکار عصمت» و «متهم کردن پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله [الیعاذ بالله] به دروغ، افترا، فریب، هوای نفس و ...».

در این ادعاهای بی‌دلیل، چندین هدف تعقیب می‌شود که عمده‌ی آنها عبارتند از:

*- قداست زدایی از خدا، وحی، قرآن و اهل عصمت علیهم‌السلام؛

*- ایجاد انفصال عقلی و قلبی (نظری و عملی)، بین مۆمنین با خدا، وحی، قرآن و رسول (صلی الله و علیه وآله)؛

*- غیر وحیانی خواندن قرآن کریم و بالبتع ایجاد تشکیک در کلّ قرآن؛

*- تکذیب آیاتی که اعتقاد و عمل به آنها، منجر به تکفیر طاغوت، قیام به قسط و الگو قرار ندادن نظام استبدادی سلطه می‌گردد.

*- الگو زدایی وحیانی در تمامی شئون زندگی [اعم از اخلاقی، رفتاری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ...]، برای فراهم سازی الگو پذیری از غرب و نظام سلطه.

*- ... و در یک کلام، گرفتن خدا، ایمان، اسلام، قرآن و اهل عصمت علیهم‌السلام از مردم.

و – خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید که عده‌ای از کفار سعی دارند بین خدا و رسولان جدایی بیاندازند و بعد بگویند که پس ما به برخی از آیات (که به نظر خودمان وحی است) ایمان می آوریم و به برخی دیگر ایمان نمی آوریم ...، سپس یک حد وسطی را که نه خدا و دین کاملاً انکار شود و نه کاملاً مورد اعتقاد قرار گرفته و عمل شود را ترسیم می‌کنیم، یک اسلام لیبرال، اسلام تسامح و تساهل، اسلام قرائت جدید، اسلام بی‌قداست، اسلام مشکوک، اسلام قابل تفکیک، اسلام معتدل به معنای حد وسط کفر و ایمان و ... را می‌آوریم و مردم را به آن فرا می‌خوانیم‌ - و در واقع آنان به جای پیامبر دیکته و القا می‌کنند که کدام بیان را وحی بدانید و کدام را ندانید:
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُۆْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً» (النساء، 150)

ترجمه: همانا کسانى که خدا و پیامبرانش را انکار مى‏ کنند، و مى‏ خواهند میان خدا و رسولانش جدایى قائل شوند، و مى‏ گویند: ما به برخى ایمان داریم و به برخى نداریم، و مى‏خواهند بین این دو، راهى [جدا] بگیرند.

ادعاهای جدید در خصوص وحی، تجربه‌ی شخصی بودن وحی، کم و اضافه شدن به وحی به تشخیص آورنده و ابلاغ کننده‌ی وحی و ...، که توسط دکتر سروش تدوین و طرح می‌شود و توسط عده‌ای مشابه، به صورت هدفمند ترویج می‌گردد، ترجمه و برگردان بومی و اسلامی اندیشه‌های پست مدرن و نیز مصداق کامل و روشن آیه مذکور می‌باشد.  

آنها نمی‌خواهند اقرار کنند که ما اساساً به خدا، رسول، وحی، قرآن و اسلام هیچ اعتقادی نداریم، چرا که آن وقت بین آنها و مسلمانان فاصله می‌افتد و نمی‌توانند منافق‌وار از درون علیه اسلام و مسلمین کار کنند و اهداف خود و فرمانده‌هان‌شان را محقق نمایند، لذا از این طرق وارد می‌شوند.

منبع:تبیان

محمد محمودی

کلام پیامبر

قرآن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی