ابزار رایگان وبلاگ

کلاه شرعی گذاشتن ممنوع ! (معارفی از جزء نهم قرآن کریم) :: .:وبلاگ قرآنی بیّنات:.

.:وبلاگ قرآنی بیّنات:.

تبلیغات
پونیشا :: نیروی کار مجازی وبلاگ قرآنی بینات ایجاد سایت
نوین پیام
  • ۰
  • ۰

جزء نهم قرآن کریم که از آیه 88 سوره اعراف آغاز و به آیه 40 سوره انفال ختم می شود در بردارنده آموزه ها و پیامهای روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند.

نفاق

تنبیه، مکر، رفاه و بعد عذاب

وقتی مردمی به دین الهی و پیروی از رهبران دینی بی اعتنایی می کنند ، خداوند آنها را به ناملایماتی گرفتار می کند تا به راه برگشته و به درگاهش تضرع کنند (أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ )؛ اما اگر بیدار نشدند و بر کج روی اصرار ورزیدند ، نوبت به اجرای قانون مکر است که آن مهر نهادن بر دل هاى آنان به وسیله قساوت و اعراض از حق و علاقمند شدن به شهوات مادى و شیفتگى در برابر زیبائی هاى دنیوى است (فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَـکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ ).[1]

بعد از این مرحله نوبت به اجرای قانون سوم یعنى استدراج می رسد. در این مرحله، خداوند متعال انواع گرفتاری و ناراحتى هاى آنان را بر طرف ساخته، ایشان را غرق در رفاه می کند (ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ) و بدین وسیله آنها را روز به روز؛ بلکه ساعت به ساعت به عذاب خود نزدیکتر مى کند تا در نهایت در حالى که در مهد امن و سلامت آرمیده و به وسایل دفاعى که در اختیارشان بود ، مغرور گشته و از اینکه پیشامدى کار آنها را به هلاکت و زوال بکشاند غافل و خاطر جمع بودند تمام آنها را به طور ناگهانى و بدون اینکه احتمالش را هم بدهند به هلاکت می رساند(فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُون).[2]

 
ایمان و تقوای جمعی برکات را نازل می کند

آیه 96 دارای دو پیام مهم است:

1. اگر مردم به خداوند متعال ایمان آورده و تقوا پیشه کنند (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْا) باران و برف، هر کدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى بارد؛ هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده و در نتیجه غلات و میوه‏ها فراوان مى شود[3] و هر چه که به این امور بستگی دارد رشد چشمگیر و مطلوبی پیدا می کند و این یعنی گشایش برکات آسمان و زمین (لَفَتَحْنَا عَلَیهِْم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ).

2. بازشدن درهای برکت‏ در اثر ایمان و تقواى جمعی است، نه ایمان یکی دو نفر و یا جمعیتی اندک(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ)؛ چون در این صورت، کفر و فسقِ آن اکثری، باز کار خود را کرده و اثر مخرب خود را می گذارد.

به زبان ساده باید دید کدام یک به دیگری می چربد؛ وزنه هر کدام که در سطح عمومی سنگین تر بود، تأثیر همان در جامعه دیده می شود.

سزای خودخواهی

موضوع آیه 146 افراد متکبر و خودخواه است که ابتدا به سزای آنها در دنیا اشاره کرده و بعد سه ویژگی بارز آنها را بیان می کند و در آخر، ریشه این انحراف و دلیل عقوبت آنها را روشن می سازد.

آن سزایی که در همین دنیا در انتظار آنهاست «حق نفهمی» است که خداوند به دلیل اصرارشان بر سرکشى و تکذیب آیات الهى ، آنها را به صورت موجودى انعطاف ناپذیر و غیر قابل نفوذ در برابر حق درمى‏آورد. برای همین، نخست مى فرماید: به زودى کسانى را که در این دنیا، تکبر ورزیدند از آیات خود، منصرف مى سازیم (سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ).

سه ویژگی بارز آنها که سبب سلب توفیق می شود عبارت است از:

1. اگر تمام آیات و نشانه‏هاى الهى را هم ببینند، ایمان نخواهند ‏آورند (

وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ آیَةٍ لاَّ یُۆْمِنُواْ بِهَا).

2. اگر راه راست را ببینند و مسیر درست به آنها ارائه شود؛ انتخاب نخواهند کرد (وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً).

3. اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، آن راه را برای خود انتخاب مى‏کنند (وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً).

در پایان، ریشه انحراف و یا دلیل سلب توفیقشان [4] را تکذیب آیات الهی و غفلت از آنها بیان می کند (ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَکَانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ).

بی تردید انسان با یک یا چند مرتبه تکذیب آیات الهى، مستحق چنین سلب توفیقى نمی شود و راه توبه و بازگشت به روى او مسدود نمی گردد؛ آنچه او را به این خاک سیاه می نشاند ادامه و اصرار او بر انکار آیات الهی است که سبب می شود حس تشخیص نیک و بد و راه راست و منحرف از او گرفته شود.

دو باوری که سبب نابودی اعمال می شود

آیه 147 دو عقیده انکاری را بیان می کند که سبب نابود شدن تمام اعمال صالح و شایسته صاحب آن می شود .

این دو عقیده یکی انکار آیات الهی است و دیگری انکار قیامت (وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ)

این را هم باید یادآور شد که حبط عمل، نابودی عمل و در حقیقت، بى اجر کردن آن است در نتیجه چنین کسی که هم حسنات داشته و هم مرتکب سیئات شده، جز کیفر سیئات ، پاداش دیگرى نخواهد دید.[5]

 
رحمت های الهی

رحمت عمومی و خصوصی خداوند

رحمت عمومی و همه گیر خداوند هر موجودی را دربرگرفته و کسی و یا چیزی از آن مستثنی نیست؛ این نکته در آیه 156 به صراحت آمده است (وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ ).

بر این اساس هر چه که بتوان کلمه شیء(چیز) را بر آن اطلاق کرد مصداقى از مصادیق رحمت عامه واسعه است؛ اما رحمت خصوصی و ویژه که علاوه بر آن رحمت عمومی است تنها عده ای را در بر می گیرد که در این آیه و آیه بعد ویژگیهایشان آمده است.

این رحمت خاص ، عطیه اى است که خداوند آن را تنها به کسانى مى دهد که تقوا پیشه مى کنند (یَتَّقُونَ)؛ زکات مى پردازند (یُۆْتُونَ الزَّکَوةَ) و به آیات الهی ایمان دارند (بآیَاتِنَا یُۆْمِنُون)

نعمتهایی مانند حیات طیب و زندگى نورانى در دنیا و جنت و رضوان در آخرت که کفار و مجرمین به دلیل کفر و جرمشان از آن بی بهره اند و بهره آنان چیزى است در مقابل این رحمت مانند عذاب استیصال و زندگى نکبت بار در دنیا و آتش و رنجهای آن در آخرت.[6]

آنگاه در آیه بعد، صفت دیگرى ذکر می کند که در واقع توضیح دهنده آن صفات سه گانه است و آن پیروى از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ)، زیرا ایمان به خدا از ایمان به پیامبر صل یالله علیه وآله و پیروى از مکتبش جدایى ناپذیر است، همچنین تقوا و زکات نیز بدون پیروى از رهبرى او تکمیل نمى شود.[7]

به تعبیر دیگر آن صفات در کسی هویدا می شود که پیرو تمام و کمالِ رسول خدا ص باشد.

 
کلاه بر سر شرع، ممنوع

آیه 163 مربوط به صحنه دیگرى از تاریخ پرماجراى گروهی از بنى اسرائیل است که در ساحل دریایى زندگى مى‏کردند (الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ) و از طرف خداوند به عنوان آزمایش، دستورى به آنها داده شد تا صید ماهى را در روز شنبه تعطیل کنند؛ اما آنها با آن دستور مخالفت کردند (إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ) و گرفتار عذاب عبرت آوری شدند.

جالب اینکه در همان روزی که ماهی گرفتن برای اینها ممنوع و حرام بود ، ماهی ها روى آب آشکار مى شدند (إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً) و در غیر روز شنبه ماهی کمتری مى آمد و یا اصلا نمی آمد (وَیَوْمَ لاَ یَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ) و اینها مجبور بودند برای صید ماهی یا به اعماق پایین تر و یا فاصله دورتری از ساحل بروند.

اما اینکه چطور مرتکب گناه و نقض قانون الهی می شدند ، در میان مفسران گفتگو است.

از بعضى روایات چنین استفاده مى شود که نخست دست به حیله به اصطلاح شرعى زدند و در کنار دریا، حوضچه هایى ترتیب دادند و راه آن را به دریا گشودند، روزهاى شنبه راه حوضچه ها را باز مى کردند و ماهیان فراوان همراه آب وارد آنها مى شدند؛ اما به هنگام غروب که مى خواستند به دریا بازگردند راهشان را محکم مى بستند، سپس روز یکشنبه شروع به صید آنها مى کردند و مى گفتند: خداوند به ما دستور داده است صید ماهى نکنید؛ ما هم صید نکرده ایم؛ بلکه تنها آنها را در حوضچه ها محاصره کرده ایم.[8]

بعضى از مفسران گفته‏اند آنها روز شنبه قلاب ها را به دریا مى افکندند. روز بعد آنها را از دریا بیرون مى کشیدند و به این وسیله صید ماهى مى نمودند.

از بعضى از روایات دیگر برمى آید که آنها بدون هیچ حیله اى با بى اعتنایى کامل روزهاى شنبه مشغول صید ماهى شدند.

که ممکن است همه این روایات صحیح باشد به این ترتیب که در آغاز از طریق آن حیله های به اصطلاح شرعى (کندن حوضچه و یا انداختن قلاب) کار خود را شروع کردند؛ این کار، گناه را در نظر آنها کوچک و آنان را در برابر شکستن احترام روز شنبه ، جسور ساخت تا جایی که روزهاى شنبه بى پروا به صید ماهى مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانى فراهم ساختند.[9]

از این آیه و نوع برخورد خداوند متعال با شرکت کنندگان در این داستان به خوبی فهمیده می شود که به کارگیری هر شگردی که سبب دور زدن و ترک دستور خداوند متعال شود ، ممنوع است.

 

پی نوشت ها:

1.   43/ انعام

2.   ر.ک به المیزان فی تفسیر القرآن 8/195

3.   المیزان فی تفسیر القرآن 8/201

4.   علامه طباطبایی ره این بخش از آیه را بیان ریشه رذائل آنها و یا دلیل برخورد خداوند با این عده می داند. المیزان فی تفسیر القرآن 8/247

5.   ر.ک به المیزان فی تفسیر القرآن 8/247

6.   همان ص274

7.   ر.ک به تفسیر نمونه 6/395-296

8.   تفسیر برهان 2/42

9.   تفسیر نمونه، 6/418- 423

منبع:تبیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی